مراسم محرم 92 - دیلم-مسجد ولی عصر (عج)
با نوای کربلایی حسین غلامشاهی
حسین روح و روانم عاشقم برتو
امام مهربانم عاشقم برتو
***
دلم پرمیزند در آسمانت چون کبوترها
سمیع ناله های الامانم عاشقم برتو
بجای دسته گل دست عباس است درپایت
به پایت ریخته صد کهکشانم عاشقم برتو
***
توابراهیمی و اهلت ذبیح عید قربانت
ذبیح سربلند از امتحانم عاشقم برتو
سر سرخ تو طوفان می شود ای شاه بی سرها
تماشاگاه راز اخترانم عاشقم برتو
***
تو تنها باغبان باغ گلهایی
حسین ای جان و جانم عاشقم برتو
حسین ای شسته دست از جان به آب دیده طفلان
قیام تا قیامت جاودانم عاشقم برتو
***
زسوز تشنگی محزون و خاموشند طفلانت
امام هل اتی و الامانم عاشقم برتو
عجب شوری شده بر پا به دیوان ها و دفترها
ز خون پاک تو در هر زمانم عاشقم برتو
***
بنازم ظهر عاشورا نماز آخرینت را
که با خود می برد کون و مکانم عاشقم بر تو
خضاب از خون اصغر کرده ای دل را
به خون پاک خود هم داستانم عاشقم برتو
***
بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا
شهنشاه جهان شاه جهانم عاشقم برتو
نمی دانم چه شوری هست از عشق تو در سرها
که آتش می زند هر دو جهانم عاشقم بر تو
***
فدای لعل لبهای تو ای سردار مظلومان
که الکن می کند بهرت زبانم عاشقم بر تو
شعر : ملک تاج گرجی نیا (افرا)
آهنگ : مسعود شریف
کاری از حسینیه حضرت قاسم (ع) گچساران (آبادانی ها)
محرم 1435-1392
به میدان شال غم بستن
برای قاسم و اکبر چه سخت است
وداع قاسم و اکبر
برای عمه و مادر چه سخت است
***
شب لیلای محزون است
شب است و ماه در خون است
صدای رودم ای رود و
غریبم رود جیحون است
***
صدای آب می آید
یلی بی تاب می آید
به میدان آمده اکبر
به شب مهتاب می آید
***
سری بر نی سوار آمد
جوانی بی قرار آمد
پریشان جانب اکبر
شهادت شرمسار آمد
***
به خون افتاده در میدان
پریشان لاله لیلا
به گوش عرش می پیچد
صدای ناله لیلا
***
بنال ای نای بی قاسم
مدم فردای بی قاسم
شب و لیلای بی اکبر
دل لیلای بی قاسم
***
شب است و وادی قاسم
شهادت شادی قاسم
حنا از خون ببند امشب
شب دامادی قاسم
***
دل غم خورده زینب
مکن آزرده زینب
مزن ای شمر ذی الجوشن
تبر بر گرده زینب
***
شرر می بارد از امشب
جهان می سوزد از این تب
شکوه این مصیبت را
خدا می داند و زینب
شعر: مهرداد علیپور
آهنگ: مسعود شریف
کاری از حسینیه حضرت قاسم(ع) گچساران(آبادانی ها)
محرم 1435-1392
نوحه بسیار زیبای ای برادر جای تو خالی با صدای دلنشین پیرغلام اهل بیت استاد عباس اسماعیلی
ای برادر جای تو خالی در میان محفل ما شد
در خلوت شب خاطره تو اندوه و غم قصه ماشد
زندگی ات مثل شبی زود سحر شد، همچو نسیم سحری در گذر شد
***
خیمه به دل کرد لشکر ماتم سینه دریدند این همه غم
آتش هجران تو زد شعله بر جان، جمله یاران و عزیزان پریشان
***
از تو نماند جز خاطره ای بیش حنجر غم کرد لاله دل ریش
عطر گلی بودی و باد زد سفر برد، در سفری کرد اثرش تیر زمان مرد
متن کامل نوحه من اباالفضل جوانم سوی میدان می روم که در شب پنجم محرم توسط مسعود شریف اجرا شد و فایل صوتی آن در همین پست قرار داده شده است.
من ابالفضل جوانم سوی میدان می روم
سوی یاری بر حسین و بردلیران می روم
می برم نام حسین مهربانی می کنم
برقلوب شیعیان حکمرانی می کنم
من اباالفضل جوانم سوی میدان می روم
***
می برم نام حسین و به جهان می خندم
می برم از همه دل دل به یکی می بندم
می برم نام حسینی که شه هر دو سراست
می برم رخت شهادت زینت اهل ولاست
***
در کتاب آل هاشم من چراغ خانه ام
شهره در مهر و وفایم ساقی فرزانه ام
با شمیم مهربانی سوی جانان می روم
هم رکاب کهکشانم با سواران می روم
***
من شکوه استوار و مهربان چون کوهم
دست هایم ژرف دریا حکمت انبوهم
با خدا و با حسین پیوند یاری بسته ام
هم صدا با موج آبم شعله ای پیوسته ام
***
در دل شبهای ظلمت می کنم تابندگی
رهگشا و رهنمودم چون بهار زندگی
بربلندای جهان من بیرقی نام آورم
همچو مروارید سرخی در نگاه سرورم
***
در بهارستان تن همسایه ی آئینه ام
من سپهر آبنوسم ساقی بی کینه ام
آبروی مهر و آبم بر لب نهر فرات
من اباالفضل جوانم خضر دریای حیات
شعر: ملک تاج گرجی نیا (افرا)
آهنگ: مسعود شریف
کاری از حسینیه حضرت قاسم (ع)
محرم 1435-1392
فایل صوتی این نوحه را دانلود کنید
در این پست متن کامل نوحه آب روان رو تقدیم می کنیم که در شب سوم محرم با صدای گرم مسعود شریف اجرا شد:
آب روان ای آب روان شرمنده ی عباس باش
بنگر به علمدار جوان شرمنده ی عباس باش
شرمنده عباس باش شرمنده ی عباس باش
***
آمده ساقی لب تشنه از بهر یکی جرعه ی آب
در خیمه همه منتظرند گریان شده آن طفل رباب
ای آنکه شدی روز ازل مهریه ی زهرای بطول
یک جرعه ننوشیده ز تو زریه ی زهرای بطول
***
روی تو گل آلوده شده از خجلت یاران حسین
گریان شو و هی ناله بزن بر لاله ی بستان حسین
از روی سکینه خجل است عباس علمدار جوان
ای آب روان آب روان ای آب روان آب روان
***
ای باعث آزار حسین خون گشته دل زار حسین
یک دم بنگر آب روان بر دیده ی خونبار حسین
در حسرت لبهای حسین ماندی و گل آلوده شدی
آوای پریشانی خود خواندی و گل آلوده شدی
***
ننگ به تو ای آب روان آتش به نیستان زده ای
ای تیر عطش کرده رها بر جان گلستان زده ای
افتاده ای از چشم زمین در واقعه ی کرببلا
در سینه عطش خیمه زده برپا شده هنگام عزا
شاعر: محمود بهمنی
آهنگ: مسعود شریف
کاری از حسینیه حضرت قاسم (ع)
محرم 1435-1392

شمع و گل و پروانه
دور حسین می گردند
عاشق و عاقل و دیوانه
دور حسین می گردند
***
اصغر به سر دست است
لب تشنه و دل خسته ست
تیری به گلو دارد
قلب حسین بشکسته ست
***
عباس دلاور کو
سرمایه حیدر کو
یارب چه بسازم من
دستان برادر کو
***
پرپر شد علی اکبر
آن شبه به پیغمبر
در کرب و بلا تنها
خاکم به کف و بر سر
***
یاران چه دلیلی بود
این صورت نیلی بود
ای وای رقیه جان
بی طاقت سیلی بود
***
ای قاسم نوشادم
ای نو گل دامادم
در سوگ تو بنشسته
افلاک و بنی آدم
شعر: مهرداد علیپور
آهنگ: مسعود شریف
کاری از حسینیه حضرت قاسم(ع)
(آبادانی ها)-محرم 1435
/**/
واحد بسیار زیبای ساقی عشق با صدای استاد حاج اسماعیل ایراندوست به همراه متن
/**/
» واحد : ساقی عشق
» مداح :حاج اسماعیل ایراندوست
» آهنگ : عبدالحسین خرمایی
» شاعر : کیامرث خورده بین
» تاریخ : پنجم آذرماه هشتاد و شش
شیعیان بــاز به جانم غم عبــــاس افتــاد
مردم چشم تــرم در یم احســــاس افتــاد
جــان به لب آمــده از قصــه پر غصــه او
کو زبــانی که تــوان وصف کنـد قصــه او
یک جهان دل همه از داغ غمش غمگین است
سینــه هـا سوختــه زان واقعــه خونین است
گوش کن شیعـه کنـون قصه ســـرداری او
آورم تــا بــه زبــان شــرح فــــداکاری او
وعـــده آب بــه دلهــای پریشــــان داده
گشته ساقی و به جانبـــازی خـود جان داده
چشم انداخت به دریـای بـــلا گشت روان
بود تنهــــا نگهش در نگه تشنــــه لبــان
هفت تکبیر زد و عــازم جانبــــازی گشت
ساقــی عشق مهیــای ســرافـرازی گشت
اسب همت پـی پیــکار عــــدو تیــز نمود
دست در قبضـه شمشیـــر بلا خیـــز نمود
آه زان دم که به قاموس بــلا مــــاوا کرد
دیــده علقمــه را چشمــه خونپــــالا کرد
تشنــــه لب بود ولــی بـر لب خود آب نزد
آب را بـرجگــر تفتـــــه بــی تـــاب نزد
دست را کرد پر از آب و بـه نزدیک دهــان
برد تــا ســرد کند بلکه دمـــی آتش جان
جلوهگر گشت به یادش لب عطشان حسین
عطش تشنــه لبــان و غم طفـلان حسین
تا لب تشنه شـود مست سرافــرازی خویش
یک قدم تا بـه سرافرازی نهد پـای به پیش
تشنه از آب بـرون گشت و دل آب شکست
کمر مــوج به یــاد کف مهتـــاب شکست
آبـــرو داد به مشکی که امیــد حــرم است
ای دو صد حیف از این مشک که صید ستم است
بود تنهــــا به امیــدی که مگر قطــره آب
به حــرم بــاز رســاند پـی دلهــای کباب
دشمن از عـــزم علمــدار حسیـن آگـه شد
لشکــر فتنــه و آشـوب حصـــــار ره شد
کوفیــان راه بـر آن ســاقی عطشـان بستند
پیکــرش را ز دم نیــزه و خنجــر خستنــد
خارهــا حلقـــه به گــرد گل محصور زدند
تیغهــا بـر جگـــر لالـــه مخمـــــور زدند
یــورشی کـــرد علمدار و خصان را پس زد
تیــغ لا بر سَـر و دَستِ سپــــهِ نــاکَس زد
آه اما که چو بـی دست شد آن سرو رشیــد
پیش چشمش گسست رشتــه آمـال و امید
جهد بنمود و به دنـدان ز وفــا مشک گرفت
مشک از بهـر دو صد دیـده پر اشک گرفت
مشک هم اشک شد و بر جگر خاک بریخت
تا دلش از دم پیــکان بـــلاخیــز گسیخت
ندهــد تیـــر امــانش که به خیمـه نگـرد
دم آخــر به دو دیـــــده غم دل را ببـــرد
بی رکوع سر به سجـود آمــده از زین افتاد
فـرق بشکافتــه عبــاس بـه بـالیــن افتاد
غرق خون گشت خــدا قد رســـای عباس
جــان بـه قـربـان همه مهر و وفای عباس
یا ابوالفضل فــــدا گشتـــه بـا عیـن رضا
گر نشــد بهــرحـــرم وعـــده آب تـو روا
تو الفبــای وفـــا و کــرم عشـــق شدی
از ادب آب ننـــوشیــدی و سـرمشق شدی
تــا ابـــد نـام تو سـر لوحه اوراق دل است
خوردهبین نوحـه سرای تو و این داغ دل است
/**/
ویدئوی این واحد به زودی از طریق همین سایت در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.